ای اجتماع خشمگین ، میخوام یه مدت ازت مرخصی بگیرم

یا اون وقت که از همه جا عاصی و شاید بی منظور قسمتی از آهنگی رو برام نوشتی و من دل به دریا زده ، بدور از مزخرفاتِ غرور و هارد تو گِت و فِلان

گیومه رو باز کردم که :« من دلم برات تنگ میشه ! و بعد گیومه رو بستم ».

یا مثلا اون روز که بعد اتفاقاتِ ناخوشایند اومدم خونه و گوشی رو روشن کردم تو پیامک دادی . علامت سوال رو ته جمله آوردی که روزت چجور بود ؟

 منم فقط بخاطر تو گیومه رو باز کردم که : « روزِ نسبتا خوبی داشتم تا اینجا و گیومه رو بستم ». وقتی تو گیومه رو با با یه کلمه ی " واسه ی منم همینطور " باز و بسته کردی ، کلی خوشحال شدم !

خب پنجِ صبحه و من تب دارم ...

هنوز جای سوزن بالای زند زیرین ـم درد میکنه ولی

من از رو نرفتم !

نشون به اون نشون که اومدم انگشت بذارم که : 

من میرم بخوابم تا نمردم !

ولی بجاش گیومه رو اینطور برات باز كردم که :

« دیگه چه خبر ؟ »

فکر کنم قشنگ ترین کاری که کردم این بود که اون روز سر صحبت رو باهات باز کردم ...

خوب یادمه ... وقتی بود که تو سرم پر شده بود  :

لقد خلقنا الانسان فی کبد ! 

بهت گفتم خود خدا شم گفته ما انسان را در رنج آفریدیم

سخت نگیر ... 

And I've never felt more alone 

It drives you crazy , getting old

شب در عین حال ، 

یه زمانی هم هست برای نخوابیدن !

- Peaceful -

انگار آدما میان توی زندگیم که بهشون قوت قلب بدم و امیدواری

بعدم توو یه وهله بگم خب دیگه میتونه روی پای خودش واسته

بعد برم 

با هزار تا سوراخ خالی توی قلبم

+ اگه هنوز ولتون نکردم یعنی هنوز کارم باهاتون تموم نشده !

در تصور آغوش دلبر مغروقی که اندک اندک به دریای رویاهای صادقه کشیده میشوی ... 

از آن دریا های عمیق که به کشتی چسبیده میشوی  و انگار نیروی جاذبه برایت دو برابر شده است !

-

یه آلودگی ای هست  به اسم خواب آلودگی ... 

این شیرین ترین آلودگیه !